English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3508 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
title U صفحه عنوان کتاب عنوان نوشتن
titles U صفحه عنوان کتاب عنوان نوشتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
title page U صفحه عنوان کتاب
What is the title of the book ? U عنوان این کتاب چیست ؟
running title U عنوان کوچک هر یک ازصفحات کتاب
hyperlink U کلمه یا تصویر یا دگمهای در صفحه وب یا عنوان چند رسانهای که در صورت انتخاب کاربر را به صفحه دیگری می برد
to a. letter U روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
eponym U عنوان دهنده عنوان مشخص
ripple through effect U نتایج یا تغییرات یا خطاهای صفحه گسترده که به عنوان نتیجه یک مقدار تغییر یافته در یک خانه فاهر میشود
broached U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaches U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broach U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaching U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
pull down menu U فهرستی که میتواند توسط تیک کردن اشاره گر ماوس بر روی عنوان ان و یا توسط فشردن دکمه صفحه کلیدنمایش داده
stbtitle U عنوان فرعی عنوان فرعی مقاله
backgrounds U تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
background U تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
epithet U عنوان
headwords U عنوان
heading U عنوان
epithets U عنوان
ground U عنوان
headword U عنوان
headline U عنوان
headlines U عنوان
headings U عنوان
subjects U عنوان ها
prints U عنوان و..
themes U عنوان ها
captions U عنوان
topics U عنوان ها
life peers U عنوان
subject [topic] U عنوان
topic U عنوان
life peer U عنوان
caption U عنوان
rubric U عنوان
rubrics U عنوان
name U عنوان
title U عنوان
names U عنوان ها
titles U عنوان ها
titles U عنوان
print U عنوان و..
head line U عنوان
printed U عنوان و..
appellative U عنوان
by way of remainder U به عنوان رد
capitulary U عنوان
title U عنوان
Under the title ( heading) of … U تحت عنوان ...
the hoy f. U عنوان پاپ
titlist U دارای عنوان
untitled U بدون عنوان
heading U عنوان گذاری
headings U عنوان سرصفحه
Distinguished . Titled. U صاحب عنوان
caption U عنوان دادن
heading U عنوان سرصفحه
superscrible U عنوان روی
natural U حرکت در عنوان
naturals U حرکت در عنوان
surname U لقب عنوان
surnames U لقب عنوان
message heading U عنوان پیام
honorific U عنوان تجلیلی
honorifics U عنوان تجلیلی
intitule U عنوان دادن به
in a topic form U بصورت عنوان
guize U روبند عنوان
appropriation title U عنوان اعتبار
appropriation title U عنوان سپرده
nowise U به هیچ عنوان
on loan U به عنوان قرض
start of heading U شروع عنوان
doctorate U عنوان دکتری
doctorates U عنوان دکتری
berth U کسب عنوان
berthed U کسب عنوان
berthing U کسب عنوان
berths U کسب عنوان
possessory title U عنوان مالکیت
brand U عنوان تجارتی
branding U عنوان تجارتی
brands U عنوان تجارتی
exercise term U عنوان مانور
captions U عنوان دادن
for example U به عنوان مثال
head U سالار عنوان
topic U عنوان سرفصل
topics U عنوان سرفصل
exempli gratia [e.g.] U به عنوان مثال
headings U عنوان گذاری
head U عنوان مبحث
head line U عنوان سرصفحه روزنامه
language U برنامهای که به عنوان مترجم
languages U برنامهای که به عنوان مترجم
clinch U کسب عنوان قهرمانی
clinched U کسب عنوان قهرمانی
titles U دارنده عنوان قهرمانی
subhead U عنوان فرعی مقاله
rubricize U دارای عنوان قرمزکردن
title block U قسمت عنوان نامه
running head U خط عنوان هرصفحه در متن
short title U عنوان کوتاه شده
superscription U عنوان روی پاکت
subhead U عنوان جزء یا فرعی
challenge round U مبارزه با صاحب عنوان
rubricate U دارای عنوان قرمزکردن
clinches U کسب عنوان قهرمانی
misdirection U گمراهی عنوان غلط
clinching U کسب عنوان قهرمانی
lord U عنوان لردی دادن به
title U دارنده عنوان قهرمانی
streamers U عنوان چشمگیر مقاله
streamer U عنوان چشمگیر مقاله
title U واگذارکردن عنوان دادن به
lords U عنوان لردی دادن به
defending shampion U مدافع عنوان قهرمانی
donna U عنوان مودبانه بانوان
possession by title of ownership U تصرف به عنوان مالکیت
titles U واگذارکردن عنوان دادن به
residentship U اقامت سیاسی به عنوان نمایندگی
letterheads U عنوان چاپی بالای کاغذ
letterhead U عنوان چاپی بالای کاغذ
nontitle U مسابقه بدون عنوان قهرمانی
to act [as somebody] U عمل کردن [به عنوان رتبه ای]
to function as something U به کار رفتن به عنوان چیزی
to serve as something U به کار رفتن به عنوان چیزی
short title U عنوان یارمز مخفف یا کوتاه
superscription U عنوان نوشته روی چیزی
Take it as a souvenir! U این را به عنوان سوغاتی بردار!
headings U عنوان یا نام متن در فایل
headings U سمت سینه ناو عنوان
heading U عنوان یا نام متن در فایل
to readdress a letter U عنوان نامهای را عوض کردن
heading U سمت سینه ناو عنوان
dominie U عنوان کشیشان کلیسای هلند
prifixal U پیشوند عنوان قبل از اسم شخص
to act [as somebody] U عمل کردن [به عنوان نماینده کسی]
mercury delay line U تولید می شد و به عنوان ورودی برمی گشت
interface U و به عنوان پردازنده واسط عمل میکند
to have a title [ to be titled] U لقب دار [صاحب عنوان] بودن
He works as engineer. U او [مرد] به عنوان مهندس کار می کند.
interfaces U و به عنوان پردازنده واسط عمل میکند
dauphin U عنوان پسر ارشد پادشاه فرانسه
defacto recognition U به عنوان یک کشورموجود و مستقل عمل کند
pabulum U [هر چیزی که بشود به عنوان غذا خورد]
prifix U پیشوند عنوان قبل از اسم شخص
hold down U نصرف به عنوان مالکیت تصرف مالکانه
keep in trust U به عنوان امانت نگهداری کردن چیزی
titleholder U صاحب سند مالکیت دارای عنوان
rematch U مبارزه برای کسب عنوان قهرمانی
they call him mister U یک اقایی است که عنوان یا لقب ندارد
smear word U عنوان یا لقب اهانت امیز تهمت
backgrounds U که به عنوان کاری با تقدم پایین برخود میشود
electronic U موضوعی که عنوان چند رسانهای را شرح میدهد
blocked U تعدادی رکورد ذخیره شده به عنوان یک واحد
blocks U تعدادی رکورد ذخیره شده به عنوان یک واحد
Will you go out with me? U با من می روی بیرون؟ [به عنوان دوست پسر و دختر]
represent U عمل کردن به عنوان فروشنده برای یک محصول
He gets paid wering different hats . U به عنوان های گوناگون حقوق دریافت می کند
represented U عمل کردن به عنوان فروشنده برای یک محصول
represents U عمل کردن به عنوان فروشنده برای یک محصول
to speak on behalf of [as representative] U از طرف [کسی] صحبت کردن [به عنوان نماینده]
block U تعدادی رکورد ذخیره شده به عنوان یک واحد
an open letter U نامهای که بوسیله روزنامه به کسی عنوان شود
Every crisis should be viewed [seen] as an opportunity. U هر بحرانی باید به عنوان یک فرصت دیده شود.
background U که به عنوان کاری با تقدم پایین برخود میشود
unipolar U که به عنوان کنتررل جریان متغیر به کار می رود.
Do you want to go out with me? U با من می روی بیرون؟ [به عنوان دوست پسر و دختر]
gulp U گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
gulped U گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
gulping U گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
gulps U گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
to go out U باهم بیرون رفتن [به عنوان دوست پسر و دختر]
macroelement U تعداد داده ها که به عنوان یک عضو در نظر گرفته می شوند
to date U باهم بیرون رفتن [به عنوان دوست پسر و دختر]
jobs U کار یا تعداد کارهایی که به عنوان یک واحد انجام می شوند
primary products U محصولاتی که به عنوان مواد اولیه بکار برده میشود
prize courts U به دست امده عنوان غنیمت جنگی اعطا نمیشود
rational number U عددی که به عنوان تقسیم دو عدد کامل نوشته میشود
initialed U توابعی که به عنوان بارکننده اصل برنامه کار می کنند
initialing U توابعی که به عنوان بارکننده اصل برنامه کار می کنند
initialled U توابعی که به عنوان بارکننده اصل برنامه کار می کنند
initials U توابعی که به عنوان بارکننده اصل برنامه کار می کنند
job U کار یا تعداد کارهایی که به عنوان یک واحد انجام می شوند
rent U ان چه که به زمین به عنوان یکی ازعوامل تولید تعلق می گیرد
The Catholic Church springs [comes] to mind as an obvious example. U کلیسای کاتولیک به عنوان یک نمونه بارز به ذهن می آید.
your reverence U عنوان کشیشان که برابر است با عناوین قدیمی ایران
polar U سیستم معرفی موقعیتها به عنوان زاویه و فاصله از مبدا
Christmas comes but once a year. <proverb> U جشنها و تعطیلات را باید به عنوان اوقات ویژه در نظرگرفت.
initialling U توابعی که به عنوان بارکننده اصل برنامه کار می کنند
initial U توابعی که به عنوان بارکننده اصل برنامه کار می کنند
indexing U نوشتن اندیس برای کتاب
his reverence U جناب اقای- عنوان کشیشان که برابراست باعناوین قدیمی ایران
alphanumeric U ی از حروف الفبا- عددی که به عنوان یک واحد دستکاری و استفاده میشود
bundle U دستگاههاجانبی و سرویس ها به عنوان قسمتی از قیمت خریدیک سیستم کامپیوتری
bundles U دستگاههاجانبی و سرویس ها به عنوان قسمتی از قیمت خریدیک سیستم کامپیوتری
bundling U دستگاههاجانبی و سرویس ها به عنوان قسمتی از قیمت خریدیک سیستم کامپیوتری
redirect U فرآیند در نظر گرفتن خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری
commoners U کانالی که به عنوان خط ارتباطی به چندین وسیله یا مدار به کار می رود
Recent search history Forum search
2New Format
1olivine
1tink and grow rich
1صفحه کلید فارسی
2مهرآسا
2مهرآسا
1etaye namayandegi اعطای نمایندگی
2من نمیتونم از دیکشنری فارسی به انگلیسی استفاده کنم چرا
1Profiles are unique pages where one can ‘‘type oneself into being’’
2این جمله وقتی در یک کتاب گفته میشه چطور ترجمه میشه see Rapid Reference 6.4
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com